-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1391 22:43
س ا ل نو م با ر ک
-
هه
شنبه 29 بهمنماه سال 1390 17:41
عکس العمل خانم ها در مواقع مختلف: شوهر دیر از سر کار میاد.----------زن: معلوم نیست با کدوم دختری بوده شوهر زود میاد--------زن: کار نمیکنه که شوهر گرسنه است----------------زن: کارد تو شکمت بخوره شوهر سیر است-----------زن: معلوم نیست با کی کوفت کرده ... ... شوهر میره خونه مامانش----------زن: فقط به فکر مامانشه شوهر میره...
-
:(
شنبه 29 بهمنماه سال 1390 17:39
مغز انسان پر کارترین جای بدنه ۲۴ ساعت در ۳۶۵ روز سال و کار میکنه فقط وقتی متوقف میشه که ما وارد سالن امتحانات میشیم …
-
:)
شنبه 29 بهمنماه سال 1390 17:38
بارون که میزنه آدم ناخوداگاه یاد سه چیز میفته: سهراب و شعرش قمیشی و صداش شهردار و عمش !!
-
برگی از یک نوشته
جمعه 21 بهمنماه سال 1390 22:03
گرگ باش. دشمن را بدر. دوست را بلیس. ولی در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش.آنها با پارس کردن های بیهوده زنده اند........
-
:)
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1390 08:31
چارلی چاپلین میگه: اخر هر چیزی خوبه اگه خوب نشد هنوز اخرش نشده
-
داستان کوتاه
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 14:50
درست هنگامی است که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمنبای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند. ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنها هتلی که در این ساحل است می شود، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را روی پیشخوان هتل میگذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود. صاحب هتل اسکناس ۱۰۰...
-
داستان کوتاه
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 14:45
دو خلبان نابینا که هردو عینکهای تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت میکرد. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس...
-
داستان کوتاه
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 14:41
همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : “دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟” گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است . باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است ! من که این را نخو است ه بودم؟! سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی...
-
لب لب لبه تو خیلی قشنگه !!!!!!!!
جمعه 14 بهمنماه سال 1390 20:49
من لب زیاد دیده بودم : لب دریا لب ساحل لب خورشید لب سایه لب صدف . . اما این طوری شو دیگه نه .......................... !!!!!!!!!!!!!!!!!
-
خیلی خوبه
جمعه 14 بهمنماه سال 1390 20:37
خانوم خانوما هر کس بهت گفت: (( خوشگل )) اول یه لبخند ملایم بعد با مشت بزن تو دهنش! . . . . . . . . . تا دیگه مسخرت نکنه.!؟
-
زندگی یعنی چکیدن
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 07:49
الان تازه می فهمیم اصحاب کهف چه حالی داشتن وقتی بیدار شدن دیدن پولشون دیگه ارزش نداره!!!! فقط فرقش اینه که اونا سیصد سال خوابشون برد ولی ما هر روز صبح این حس بهمون دست میده!!!
-
حتما بخونید
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 07:43
یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه...بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید و این بنده خدا هم که چاره نداشته شرکت می کنه!یه روز...
-
برگی از یک نوشته
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 07:40
هر که شاخه را گرفت شکست و فرو افتاد و هرکه درخت را گرفت همه شاخه از آن اوست.....................
-
۱ ۲ ۳
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 07:31
مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . گوته
-
:)
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 16:19
بدون علم، عمل هر انسانی فاقد تکیه گاه است؛ هر چند که علم، خود سرنوشت مبهم و متغیری دارد.
-
۱ ۲ ۳
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 20:58
همیشه حرارت لازم نیست...گاهی از سردی یک نگاه... میتوان آتش گرفت
-
سخن بزرگان
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 20:57
قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه، قدرت زن . گابریل گارسیا مارکز
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 20:54
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم می شود مادرم ؛
-
:)
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 20:51
فقط مونده دیگه ایرانسل sms بده بگه خواستی بری توالت کلمه wc رو به 8282 بفرست تا آمار بدم خالیه یا نه. قیمت 75تومان
-
داستان کوتاه
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 07:03
یک داستان کاملا واقعی که در چین اتفاق افتاد!!! . . . . . . . なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあな�� �やマヌらは坂花やまあ傘話間に魚玉� ��らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなはやなたきたなよ�� �いさは早見たかあやバカにかわ鼻高� ��なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさなや帆な肉違い�� �耶 واقعا ناراحت کننده بود،خیلی!!! اعصابم به هم ریخت!!!!!!!!!!!
-
برگی از یک نوشته
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 06:37
مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی، بدان که زندگی می کنی... سهراب سپهری
-
۱ ۲ ۳
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 06:33
برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن ، صبر اوج احترام به حکمت خداوند است
-
۱ ۲ ۳
جمعه 2 دیماه سال 1390 21:31
تونل ها میگویند: " راه هست ، حتی در دل سنگ ! "
-
:(
جمعه 2 دیماه سال 1390 21:18
...ای کاش انسانها همانقدر که ازارتفاع میترسیدند , کمی هم از پستی هراس داشتند
-
۱ ۲ ۳
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 16:52
سقف آرزوهایت را تا جائی بالا ببر که بتوانی چراغی به آن نصب کنی.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 16:50
شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند و بذر عشق و دوستی طولانی ترین شب سال را منور کند.. ی ل د ا م با ر ک
-
۱ ۲ ۳
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 16:44
به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه میجویی،گاه اقبالی بزرگ است.
-
روزگار
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 16:43
دوره ای شـــده کـــه بـــه دخـتـــــر لبـخـنـــــد بـــزنـــی خـــودش و تـــو لبــــاس عـــروســـی تصـــــور میــکـنـه و بـــه پـســــــر لبــخنــــد بـــزنــــی خـــودش رو تــخـــت خـــونـشـــون ..
-
خریت
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 16:40
خریت" به ترتیب مخفف حروف اول این مراحله: "خیانت دیدن"،"رهاش نکردن"،"یار و یاورش بودن" و در نهایت "تنها موندن"